"مریم مقدس" س، مادر "عیسای مبارک"ع (بازخوانی آیاتی از قرآن مجید)
میلاد حضرت عیسی بن مریم ع _ در جمع روحانیون کلیسا و خانواده شهدای مسیحی _ تهران ۱۴۰۰ ( آستانه ۲۰۲۲ میلادی )
بسم الله الرحمن الرحیم
درود خداوند بر عیسیبنمریم(ع) و مادر مقدس او. سلام عرض میکنم محضر همه خواهران و برادران مسیحی و مسلمان و یهودی و فرمایشات سروران عزیزم و روایت مسیحی از مریم(س) و شعر زیبای خواهر یهودیمان در روایت مشترک از مقدسات ادیان الهی که در واقع دین است نه ادیان، تقریباً سخن ناگفتهای برای بنده نگذاشت اما دوست دارم در تأیید فرمایشات سه سخنران محترم که قبل از بنده نکاتی فرمودند عرض کنم اگر کسی در همین چند دقیقه خیره میشد و به فرمایشات سروران و عزیزان توجه میکرد میفهمید که همه ما در یک کاروان هستیم و همه ما زیر یک پرچم هستیم خدای ما یکی است، مقدسات ما یکی است و به معنای دقیق کلمه ما یک خانوادهایم. هر تلاش برای ایجاد تقابل و حتی تفکیک و جدایی انداختن بین مسلمان و یهودی و مسیحی و زرتشتی یک اقدام ضد دینی و در راستای شرک و ظلم است ما در قرآن کریم چیزی به نام جنگ دینی و مذهبی نداریم اگر درگیری با امپراطوری روم در زمان پیامبر اکرم(ص) اتفاق افتاد در جنگ اسلام و مسیحیت نبود جنگ توحید و عدالت با استکبار بود. اگر با شاهنشاهی ایران درگیر شدند جنگ اسلام و زرتشت نبود. درگیری بین جبهه مستضعفین و مستکبرین بود چنانچه امروز نه رهبران آمریکا نماینده مسیحیت هستند نه رهبران رژیم صهیونیستی نماینده یهود هستند نه آل سعود و بسیاری از رهبران کشورهای مسلمان نمایندگان اسلام هستند نمایندگان واقعی پیامبران همین شماها هستید و کسانی که کنار یکدیگر دست در دست مینشینند و مشترکاتشان را و مقدساتشان را یاری میکنند. خدای متعال به پیامبر(ص) فرمود که مسلمین از زبان اسلام به برادران و خواهران اهل کتاب بگو: «قُل یا اَهلَ الْکتاب» ای امّتهایی که پیش از ما کتاب خدا بر شما نازل شد و پیامآوران خداوند به شما سخن گفتند «تعالَوا» بیایید با هم بالا برویم «تعالی» یعنی با هم اوج بگیریم دست در دست یکدیگر بگذاریم «إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم» سراغ کلمه مشترک بین ما و شما. همه اختلاف نظرهایی دارند مگر در درون مسیحیت انواع فرق و مذاهب نیست؟ مگر درون یهود نبود؟ مگر میان مسلمین اختلاف نیست؟ اختلاف نظر یک بحث است در عین حال به دنبال کلمة سِواء گشتن بحث دیگری است. قرآن میفرماید با برادران و خواهران مسیحی، یهودی، زرتشتی وقتی سخن میگویید سراغ مشترکات بروید. کلمه «سواء» آنچه ما همه قبول داریم بعد میفرماید آن چیست که مسیحی و مسلمان و یهودی و زرتشتی همه قبول دارند؟ «أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ» خدای همه یکی است و ما جز خداوند را عبادت و اطاعت نمیکنیم «وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا» در ردیف خداوند و شریک خداوند چیزی برای کسی قائل نیستیم و بعد این تعبیر در قرآن است که آنچه که بین مسلمان و مسیحی و یهودی مشترک است این است که «وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ» ما ارباب همدیگر نباشیم، هیچ کس ارباب و ربّ کس دیگری نباشد ما همه برادر و خواهریم، همه مساوی کنار یکدیگر، در عرض یکدیگر، رو به خدا و در خدمت خلق هستیم. بعد میفرماید اگر احیاناً کسی این مشترکات را نپذیرفتند شما سر دعوا و جنگ نباید با کسی داشته باشید «فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ» پس شما بگویید که ما در قبال همین مشترکاتمان تسلیم هستیم. (آل عمران/ 64).
تعابیری که قرآن راجع به حضرت عیسی(ع) و حضرت مریم(س) به کار برده است تعابیر بسیار بسیار مهم است و راجع به هیچ کس دیگری قرآن یک چنین تعابیری به کار نبرده است. از چهار زن برتر، وقتی که در منابع اسلامی سخن گفته میشود یکی مریم مقدس(س) است و آسیه زن فرعون که به موسی(ع) ایمان آورد و در قلب کاخ استکبار در کنار حضرت مستضعفین حضرت موسی(ع) بود و بعد صحبت از فاطمه(س) است. در روایات ما هست که وقتی جناب خدیجه(س) فاطمه(س) را به دنیا میآورد زنان برگزیده الهی که در کنار فرشتگان هنگام تولد فاطمه(س) بودند از جمله جناب آسیه و حضرت مریم(سلامالله علیهما) بودند و اینها نشان میدهد که ما کاملاً داریم از یک خانواده سخن میگوییم. یک کلمه است به عنوان زنان برتر. زنانی که نه فقط الگو و معلم برای زنان، بلکه برای کل بشر بودند. قرآن کریم وقتی از حضرت مریم(س) سخن میگوید ایشان را اسوهای برای کل بشر مینامد. دوستان میدانید که در قرآن یک سوره به نام حضرت مریم(س) است از پیامبران بنیاسرائیل و از حضرت موسی و حضرت عیسی بیش از هر پیامبری در قرآن نام برده شده است حتی بیش از نام خود پیامبر اکرم(ص). آیاتی که در مورد حضرت موسی(ع) هست و آیات حضرت عیسی(ع) و حضرت مریم(س) چقدر از انبیاء گذشته تکرار میشود در سوره انبیاء و سورههای دیگر که نشان بدهد ما داریم از یک اتصال تاریخی و یک تداوم معنوی و فرهنگی سخن میگوییم. وقتی یک مسلمان نادانی خدمت پیامبر(ص) آمد گفت یک معامله شیرینی کردم یک غیر مسلمان بود مسیحی اهل کتاب بود و در معامله کلاهش را برداشتم – البته او به این تعبیر نگفت – گفت کالای او را ارزان خریدم. پیامبر اکرم(ص) ناراحت شدند و رنگ چهرهشان تغییر کرد فرمودند به چه حقی چنین کردی؟ « لهم ما لنا وعلیهم ما علینا» سود اهل کتاب،سود ماست، ضرر آنها ضرر ماست برادران و خواهران ما هستند معامله تو حرام است و باید بروی این معامله را فسخ کنی و حق آن طرف معامله را به او برگردانی. یا وقتی حضرت امیر(ع) یک فقیری را که پیرمرد نابینایی است کنار کوچه نشسته و گدایی میکند میبینند، میپرسد که این چه وضعی است؟ یکی از مسلمانها میگوید مسیحی است، مسلمان نیست، اهل کتاب است! حضرت امیر(ع) عصبانی میشوند و رنگ چهرهشان تغییر میکند و میگوید تا وقتی جوان بود و در این جامعه کار میکرد از دین او نپرسیدید نوبت گرفتاری و افتادگی او میگویید مسلمان نیست؟ مگر من از دین او پرسیدم؟ و فرمودند باید از بیتالمال بیمه بشود و او را تأمین کنید. یک ثروتمند زرتشتی که اموال او را وقف فقرا کرده، قاضی مسلمان نیشابور آن اموال را گفته بعد از مرگ ثروتمند زرتشتی گفته اموال او را به فقرای مسلمان بدهید از حضرت رضا(ع) پرسید کار این قاضی درست است یا نه؟ فرمود نه. وقتی یک زرتشتی وصیت میکند اموال من را به فقرا بدهید منظور او در درجه اول فقرای زرتشتی هستند گفت حالا که به فقرای مسلمان دادیم، امام رضا(ع) فرمود اشتباه کردید باید بروید از بیتالمال مسلمین به همان میزان بردارید و بین فقرای زرتشتی تقسیم کنید. این منطق اسلام و منطق اهل بیت است. همسفری دارند یهودی که او نمیداند علی(ع) خلیفه مسلمین است. سر دوراهی بصره و کوفه از هم جدا میشوند. علیبنابیطالب(ع) در عین حال وارد مسیر او میشود و شروع به بدرقه همسفر خود میکند که مسیحی یا یهودی است. آن شخص میپرسد که شما که میخواستید کوفه بروید چرا به مسیر بصره میآیید؟ فرمودند ما با هم همسفر بودیم دوست بودیم دین ما برای ما به کوچکترین حقوقی حقی تعریف میکند شما حق همسفری دارید من باید شما را بدرقه کنم یک مقداری با شما میآیم و شما را بدرقه میکنم بعد برمیگردم و به مسیر خودم میروم. که بعد ایشان میفهمد این علی، خلیفه مسلمین است.
بنابراین هرکس با جنگ دینی با شما سخن گفت کینه و نفرت دینی بخصوص نسبت به اهل کتاب، مسیحی، یهودی، زرتشتی بدانید که این خلاف صریح قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. و امام حضرت مریم(س) ایشان خودش مبارک بود وجودش مبارک بود، تولد خودش الهی و غیر عادی بود. تولد فرزندش غیر عادی بود. مسیح(ع) کسی است که آمدن او اعجاز بزرگ بود و رفتن او اعجاز بزرگ بود و بازگشت مجدد او به دنیا که ما مسلمین و بخصوص ما شیعه منتظر هستیم و معتقد هستیم که مسیح بازخواهند گشت و باز این نشان میدهد که هدف یکی است. قسط و عدالت در جهان، پرچم یکی است و راه یکی است و معتقدیم که در بیتالمقدس، مؤمنین و موحدین عالم به امامت مهدی(عج) و مسیح(ع) نماز خواهند خواهد. مسیح(ع) کلمه خدا و روح خدا در قرآن نامیده شده است. این تعابیر راجع به هیچ کس دیگری به کار نرفته است. تعابیری که راجع به حضرت مریم(س) به عنوان قدّسیه بلکه نبیّه به کار رفته است، قرآن میفرماید حضرت مریم(س) نبوّت داشت یعنی حضرت مریم رسالت عیسی را نداشت اما نبوّت داشت، خدای متعال به مریم(س) وحی میکرد. وجود مریم(س) معجزه است چنانچه وجود عیسی(ع) معجزه است کسی که فرزندش از کودکی و در گاهواره نبوّت دارد و در گاهواره سخن میگوید و قرآن تصریح میکند که ایشان در گاهواره سخن گفت و وقتی که به روش الهی و اعجازآمیز آبستن شد و آمد و میدانست همه او را به زنا و روابط نامشروع متهم خواهند کرد و در عین حال خداوند به مریم(س) فرمان سکوت داد که روزه سکوت بگیر و مجادله نکن. اگر از تو پرسیدند به آنها بفهمان که من روزه سکوت دارم و حرف نمیزنم. میپرسند پس چگونه بفهمیم که تو منحرف هستی یا نه؟ پدر تو که بود؟ مادرت که بود؟ این چه وضعی است؟ اشاره کن به عیسی(ع). قرآن میفرماید وقتی اشاره میکند مردم مسخره کردند و خندیدند که معلوم نیست کجا رفته با کی بوده، حالا به جای این که توضیح بدهد به بچه در گهواره اشاره میکند. قرآن میفرماید آنجا مسیح سخن گفت، و گفت وجود من مبارک است. آمدن من مبارک بود، رفتن من مبارک خواهد بود و وقتی دوباره برانگیخته شوم مبارک خواهم بود و یک چنین تعابیری در مورد هیچ کس دیگری، حتی سایر انبیاء به کار نرفته است. در سوره آل عمران، آیه 42 حضرت مریم(س) به عنوان برترین زن عالم لقب میگیرد و خداوند متعال در قرآن میفرماید ایشان سرور زنان عالم است. یاد کن آنگاه را که فرشتگان گفتند ای مردم، خداوند تو را برگزید. خداوند تو را پاک ساخته است و تو را بر همه زنان جهان برتری داده است. در آیه 42، صریح قرآن میفرماید که حضرت مریم(س) نبوّت داشت و خداوند مستقیم، به حضرت مریم(س) وحی میکرده است. فرشتگان مریم را گفتند ای مریم! خدا تو را پاک ساخته است فرو تنی کن برای پروردگار، خضوع و سجده کن. با نمازگزاران به نماز بایست. در آیه 45 سوره آل عمران میفرماید هنگامی که فرشتگان مریم را گفتند به راستی خدا تو را به کلمهای از خویش بشارت میدهد که نامش عیسی پسر مریم است و در دنیا و آخرت آبرومند و وجیه است و از نزدیکان درگاه خداوند است.
در سورة مریم(س) آیه 17، خداوند میفرماید: ما روح خود را به سوی مردم فرستادیم و مریم او را چون انسانی بیعیب و نقص میدید. جبرئیل و روح القدس را.
قرآن، دهها بار به اسم مریم(س) اشاره کرده است هم در سورههای مکی، در سه سوره مکی و در 4 سوره مدنی دهها بار به اسم مریم اشاره شده و بیشتر از کتاب مقدس نام مریم در قرآن آمده است. یعنی این تعدادی که نام حضرت مریم(س) در قرآن آمده، در کتاب مقدس این تعداد نیامده است. تنها زنی که نام او در قرآن آمده، حضرت مریم(س) است. 34 بار مستقیم نام ایشان در قرآن آمده است و موارد دیگری در کنار نام حضرت عیسی(ع) به عنوان عیسیبنمریم(س) به کار رفته است. «یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ» (آل عمران/ 43)؛ مریم تویی و خدای تو، در برابر او خضوع کن، سجده کن، رکوع کن.
«وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (آل عمران/ 42)؛ دو بار کلمه «اصْطَفَا» در این آیه در مورد حضرت مریم(س) آمده است. دو بار به او میفرماید که ما تو را انتخاب کردیم. خداوند تو را تطهیر کرد. میفرماید خداوند تو را برگزید. بعد میفرماید: «وَطَهَّرَکِ» خداوند تو را تطهیر کرد تو از هر شرک و گناهی پاکی «وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ». بعد مجدداً میفرماید خداوند تو را بر همه زنان جهان ترجیح داد و برگزید. ولادت خود ایشان در آیه دیگری در قرآن کریم، در مورد میلاد خودِ حضرت مریم(س) اشاره میشود که «إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ... وقتی زن جناب عمران که طبق روایات اسلامی مادر حضرت مریم(س) است دعا میکند که فرزندی میخواهم؛ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا... وقتی آبستن میشود از همان لحظه حضرت مریم(س) را وقت عبادت میکند. نذر عبادت در قدس میکند. فَتَقَبَّلْ مِنِّی... خدایا این فرزندی که در شکم من است از من قبول کن. یعنی از همان ابتدا مادر مریم، مریم را به خداوند تقدیم و هدیه کرده است. او را نذر خدا و وقف عبادت میکند. خداوندا از من بپذیر؛ إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ تو همه چیز را میشنوی و همه چیز را میدانی.» (آل عمران/ 35)؛ «مُحَرَّر» که میفرماید، یعنی او را آزاد کردیم از کل دنیا و تعلّقات دنیا. آزاد کردیم مریم را فقط برای خدا. وقف خداوند کردیم از همه دنیا و همه تعلّقات او را آزاد کردیم. ممهّز در عبادت در بیتالمقدس. خادم خانه خدا و ساکن آن. این که کلمه «مریم» به معنای زنِ فانی در خدا، کنیز خدا، زنی که در خدمت خداوند است و جز خدمت خدا چیزی برای او معنی و اصالت ندارد و بلافاصله بعد از این که وضع حمل کرد او را «مریم» نامید و خود این نام مریم نشان میدهد که این یک نذر بود و یک نیّت الهی بود. «سَمَّیْتُها مَرْیَمَ» او را مریم نامیدم مثل این که خدایا من او را دارم برای تو به دنیا میآورم. مریم از شکم مادر وقف خداست. بعد قرآن میفرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا...» خیلی تعبیر عجیبی است. قرآن میفرماید خدای متعال پروردگار مریم او را پذیرفت، وقتی که هنوز به دنیا نیامده و دارد به دنیا میآید «فَتَقَبَّلَهَا» خداوند این نذر مادر او را پذیرفت «بِقَبُولٍ حَسَنٍ...» نه یک پذیرش عادی، بلکه یک پذیرش فوقالعاده و زیبا. «وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا...» تعابیر قرآن را راجع به حضرت مریم(س) ببینید، خداوند مریم را در شکم مادرش پرورد و رویاند به زیباترین رویاندنی. یعنی خداوند در قرآن دارد میفرماید من خودم مریم را متولد کردم من خودم مریم را در شکم مادرش رشد دادم و بار آوردم زیر نظر مستقیم خداوند، مریم در بدن مادرش رشد کرد و به دنیا آمد. «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ َحسَنٍ» خداوند به زیبایی این نذر را پذیرفت «وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا...» و آن دختر را در شکم مادر، خداوند او را مستقیم بارور کرد و رویاند که متولد شود؛ و اسم مریم مطابق با مسمّا. و بعد دوستان میدانید از همان اول وقتی که قرار شد ایشان برای اعتکاف به مسجدالاقصی، به بیتالمقدس و به معبد بیاید خب یک عده مخالفت کردند و گفتند که زنان که نمیتوانند اینجا بیایند اینجا جای مردهاست ما که تا حالا ندیدیم زن اینجا بیاید و ساکن شود و اعتکاف کند و خودِ این یک ساختارشکنی الهی بزرگی بود که چرا مریم میتواند بیاید. مریم به عنوان اولین زن و دختر که وارد حریمهایی که تا آن موقع به روی زنان باز نبود وارد بشود. قرآن میفرماید به او گفتم رکوع کن «مَعَ الرّاکِعین» در کنار رکوع کنندگان. تو جزو راکعین هستی. حضور زن در اجتماعات عبادی و اجتماعاتی که منحصر به مردان بود اینجا با حضور حضرت مریم(س) باب جدیدی باز میشود. حالا البته راجع به این نام و زندگی در بین قرآن و کتاب مقدس و نسخههای متعدد کتاب مقدس یک تفاوتهایی وجود دارد ولی این تفاوتها که عمدتاً در مورد بحثهای تاریخی است به هیچ وجه نمیتواند بین این مریم و آن مریم جدایی بیندازد. مریم مسلمانان همان مریم مسیحیان است. البته در کتاب مقدس راجع به میریام، در مورد خواهر هارون و یکی از سه فرزند عمران، پدر موسی و هارون ذکر شده است که البته آن عمران غیر از این عمران است و آن مریم، غیر از این مریم است. این مریم مقدس یا تئوتوکوس که به عنوان یک زن یهودی به عیسی آبستن میشود حالا در مورد این که آیا یوسف نجار، شوهر داشته یا نداشته؟ بعداً ازدواج کرد یا نکرد؟ به آسمان رفت یا نرفت؟ مرقد ایشان کجاست و از این قبیل، طبیعتاً اختلاف نظرهایی هست، البته نه بین مسلمانان و مسیحیان بلکه بین خود مسیحیان و مذاهب مسیحی هم اختلاف نظری هست ولی روی این مسائل نباید متمرکز شد. این که کسانی از سفر خروج و سفر عداد در عهد عتیق و کتاب مقدس، مدام نکاتی را استخراج کردند و میخواهند از درون اینها تعارض گیر بیاورند به نظر من این روش درستی نیست و مسئله را حل نمیکند. ما باید روی روح مریم و عیسی متمرکز بشویم که همان روح موسی و ابراهیم است و همان روح پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) است با آن شعر زیبایی که خواهرمان خواندند.
حضرت مریم(س) بلندمرتبه و تنها زنی است که نام او در قرآن آمده است. این که از طایفه لاوی بوده و از طایفه هارون بوده یا نَسَب او به داوود میرسد، و از طایفه یهودا بوده، مادرش چه نام داشته است؟ آیا الیسابات یا الیزابت – زن زکریا- خاله ایشان یا دخترخاله ایشان بود، این که وقتی مریم به دنیا آمد پدرش – عمران- زنده بود یا کشته شده بود شهید شده بود؟ اینها مسائل کاملاً فرعی است. آنچه که اصل مسئله است همین نسبت مریم با خداست، نسبت عیسی با خداست، نسبت خدا با پیروان انبیاء است. کاهنان معبد و علمای بنیاسرائیل بر سر کفالت مردم با هم اختلاف کردند و بعد قرعه کشیدند و قرعه به نام جناب زکریا که او هم از انبیاء بزرگ بنیاسرائیل و مورد تجلیل قرآن است و همینطور فرزند او حضرت یحیی، تعمید دهنده، به نام زکریا درآمد و در قرآن میفرماید: زکریا اتاقی را در بلندترین نقطه معبد برای مریم بنا کرد و ارتباط او با همه قطع بود و در اعتکاف کامل، مشغول عبادت و نیایش بود و خود زکریا فقط نردبانی میگذاشت و میرفت برای ایشان غذا و خوراک میبرد. قرآن میفرماید وقتی زکریا در محراب میآمد و در آن معبد بر حضرت مریم وارد میشد میدید ایشان انواع روزی و غذاها پیش اوست. قرآن میفرماید که حضرت زکریا(س) از حضرت مریم پرسید اینها را از کجا آوردی؟ چه کسی اینها را برای تو آورده است، غذا را من فقط باید برای تو بیاورم. این آب و غذا را چه کسی برای شما اینجا میآورد؟ حضرت مریم(س) جواب میدهد خداوند. اینها از طرف خداوند، جبرئیل، روحالقدس، مستقیم اینجا میآید و خداوند به هرکس که بخواهد بیحساب روزی میبخشد. زکریا که فرزند نداشت وقتی که مریم را میبیند آه میکشد و از خداوند میخواهد که با این که من پیر شدم و همسر من پیر است دیگر دورة فرزندداری ما نیست ولی چه میشد اگر که ما فرزندی مثل مریم داشتیم یعنی وقتی که زکریا به مریم نگاه میکند آرزوی فرزند میکند و دعا میکند که خدایا همسر من عقیم و نازاست و من پیر هستم ولی میشود ما هم فرزندی مثل مریم داشته باشیم. خداوند زکریا را به یحیی بشارت داد. مریم در بیتالمقدس به روزه و عبادت میپرداخت. روحالقدس به صورت انسانی زیبا و مسطولالقامه، درست و کامل بر او نازل شد و گفت از سوی خداوند آمدم قرآن میفرماید حضرت مریم، که مظهر حیا و عفّت بود وقتی این مرد را دید خودش را جمع کرد که شما که هستی که اینجا آمدی؟ و او به مریم میگوید که نترس، من فرستادة خداوند هستم. روحالقدس هستم آمدم فرزندی از طرف خداوند به تو عنایت کنم که نام او عیسی است و مریم بدون هیچ تماسی با هیچ مردی به عیسی حامله شد. در قرآن نیامده، اما در روایات ما آمده است که کل دورة آبستنی حضرت مریم یک روز بوده است! یعنی از هیچ تا باردار شدن، تا زمانی که علائم فرزند ایشان پیدا شده یک روز بوده است.
یک نکته هم راجع به نگاه ما به مسیحیان است. قرآن کریم صریحتاً به پیامبر(ص) میفرماید به مسلمین بگو که «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً » دوستترین و نزدیکترین مردم به شما مسیحیان هستند. نزدیکترین پیروان انبیاء به شما مسیحیان هستند. «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى...» آنهایی که میگویند ما نصارا هستیم، ما مسیحی هستیم، آنها نزدیکترین بین همه ادیان به شما هستند «ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا...» بین اینها قسّیسین و کشیشها هستند، راهبان و راهبهها هستند، مردان و زنانی هستند، روحانیون مسیحی که اینها خودشان را وقف خدا کردند «وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ» (مائده/ 82)؛ آن کشیشها و راهبان اهل استکبار نیستند. در برابر حق تسلیم هستند اگر با شما اختلاف نظر دارند از سر عناد و لجاج و استکبار و دشمنی نیست. آنچه که برایشان حجّت تمام شده، همان را چون درست میدانند به همان معتقدند. قرآن میفرماید آنها محترم هستند. یک جایی قرآن میفرماید اگر جلوی استکبار و ظلم را نگیرید میآیند تمام معابد، کنیسهها و معابد مسیحی و یهودی را همه را خراب میکنند. فرهنگ جهاد، شهادت، مرگ بر ظلم، مرگ بر استکبار، که نماد آن یک روزی مرگ بر قیصر و مرگ بر فرعون، در برابر عیسی و موسی بود، امروز مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و انگلیس و آل سعود است. این همان است. همانهایی که خواستند عیسی را به صلیب بکشند. همانهایی که موسی و بنیاسرائیل را تعقیب کردند که نابودشان کنند همانها کسانی هستند که امروز در دنیا انواع جنگها را به راه میاندازند و کشورها را غارت میکنند و میلیونها انسان را به خاک و خون میکشند. اینها همانها هستند. قرآن میگوید اگر امروز و عیسی و مریم(سلامالله علیهما) بودند، امروز اگر نوح و ابراهیم(علیهما السلام) بودند در برابر فرعون و نمرود و قیصرهای این زمان میایستادند. اگر آنها امروز بودند امروز به داد مستضعفین و مظلومین و گرسنگان و برهنگان جهان میرسیدند. قرآن در ادامه همین راجع به مسیحیان مؤمن میفرماید که: «إِذا سَمِعُوا ...» میگوید مسیحیان، کشیشان و راهبان، آنهایی که دنبال خدا و حق و حقیقت هستند، در برابر عیسی و مریم و پیام خدا خاضع هستند، اینها لجباز نیستند «وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ، وقتی (پیامبر) تو آیات خدا را برای آنها میخوانی اینها به جای این که لجبازی کنند، تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا... خواهی دید که پیام ما را برای این مسیحیان و راهبان و کشیشان آنها بخوان خواهی دید که اشک از چشمان آنها جاری خواهد شد.» (مائده/ 83)؛ قرآن میفرماید اینها دشمنان شما نیستند، اینها برادران و خواهران شما هستند. «إِذَا سَمِعُوا کافی است بشنوند، مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ، آنچه که بر رسول نازل شد، که همان چیزهایی است که بر عیسی و بر موسی و بر ابراهیم و نوح نازل شد، کافی است که بشنوند که به تو چه نازل شده است؟ تَرَى أَعْیُنَهُمْ، آن وقت به چشمان آنها دقت کن، در چشمان آنها خیره شو، خوهی دید که تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ اشک از چشمان آنها جاری خواهد شد وقتی پیام خدا را بشنوند. مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّة چون آنها دنبال حق هستند. وقتی ببینند سخنان تو همان سخنان عیسی و مریم است اشک آنها جاری خواهد شد.؛ یَقُولُونَ رَبَّنَا، خواهند گفت ای پروردگار آمَنَّا، ما به هر چه تو گفتی ایمان داریم فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ. نام ما را جزو کسانی که شاهد و گواه بر حق هستند قرار بده. «وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ، چرا ما به خداوند ایمان نیاوریم؟ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ، چرا ایمان نیاوریم به هر حقی که ما با در میان گذاشته شود، وَنَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ، ما طمع داریم که در کنار همه صالحان تاریخ ما هم جزو آنها باشیم. ما در همان کاروان هستیم همه ما با هم هستیم.» (مائده/ 84)؛ بعد خداوند میفرماید که آن اهل کتاب که عنادی ندارند و به خداوند ایمان دارند و به آخرت ایمان دارند، به اخلاق ایمان دارند، به انبیاء ایمان دارند، اصل دین همینهاست. ما و شما، همه، همینها را قبول داریم هر کس خدا را، آخرت را، فرشتگان را، کتابهای مقدس آسمانی را، بهشت و جهنم را، عدالت را قبول دارد همه اینها یک امّت هستند و بدانید که وقتی که پیامبر اکرم(ص) حکومت اسلامی در مدینه تشکیل داد اولین پیماننامه حقوق بشر و قانون اساسی که نوشته شد آنجا میگوید اما امّت واحده هستیم نمیگوید فقط مسلمین امّت است. من خواهش میکنم که رجوع کنید این اولین قانون اساسی حکومت اسلامی در مدینه بوده است. نمیگوید مسلمانها فقط امّت هستند میفرماید ما امّت واحده هستیم، مسیحیان، یهودیان و مسلمانان، حتی یهودیان مدینه که بعد با پیامبر وارد جنگ شدند، آنهایی که خیانت کردند جنگیدند بخاطر یهودی بودن نبود، بخاطر این بود که با مشرکین و بتپرستان متحد شدند و به تعهداتشان عمل نکردند بلکه خیانت کردند. آنجا پیامبر(ص) میفرماید مسلمان و مسیحی و یهودی امّت واحده در مدینه هستیم. هرکس به یک غیر مسلمان ستم کند – من خواهش میکنم این را خواهران و برادران مسیحی دقت کنند – پیامبر(ص) فرمود هر کس به یک مسیحی یا یهودی، به یک اهل کتاب، به یک غیر مسلمان در جامعه اسلامی اهانت کنند، به مقدسات آنها توهین کند به آنها ستمی کند و حقوقشان را پایمال کند پیامبر اکرم(ص) فرمود در قیامت من دادستان هستم من وکیل مدافع آن مسیحی و یهودی و زرتشتی میشوم، و دادستان علیه مسلمانانی هستم که به غیر مسلمانان در جامعه اسلامی ستم کردند یا توهین کردند. قرآن میفرماید حتی به بت پرستان حق ندارید فحش بدهید و توهین کنید «لاتَسُبُّوا» حرام است. قرآن میگوید با بتپرستی مبارزه کنید اما حتی به مقدّسات بتپرستان هم فحش ندهید و توهین نکنید آنها هم متقابلاً به خداوند توهین خواهند کرد. وقتی که باب توهین و اهانت و فحش راه افتاد دیگر کدام هدایت و کدام تعلیم؟! این خیلی مسئله مهمی است. چون گاهی وقتها میشنویم که اینجا یا بیرون، چون اسلام گفته علیه مسیحیان جهاد کنید یا علیه یهودیها یا زرتشتیان یا غیر مسلمانها جهاد کنید ما در قرآن، چیزی به نام جهاد علیه مسیحی، یهودی، زرتشتی به خاطر دینشان نداریم. در قرآن از سه دسته کافر نام برده شده، «کافر» که میگویند نه به معنای کفر به خدا و قیامت، بلکه کافر به قرآن، به این معنا ممکن است که بگوییم اهل کتاب مشمول آن میشوند. اما قرآن یک دسته از غیر مسلمانان را نام میبرد و میگوید اینها آدمهای خوبی هستند، دنبال حق هستند باید به اینها گفتگو کنید و آنها را دعوت کنید. از مشترکات هم شروع کنید نه از اختلافات، بعد در مسائل اختلافی گفتگوی دوستانه کنید. با حکمت، یعنی عقلانیت، «جادِلوا هُم» با آنها بحث کنید اما «بالَّتیَ هِیَ أحْسَن» مثل آدم بحث کنید. مناظره برای تخریب کسی نیست. آقا مسلمان و مسیحی بیاییم مناظره کنیم ببینیم چه کسی درست میگوید چه کسی غلط میگوید؟ ما اصلاً چنین مناظرهای را در اسلام نداریم. مناظره کنیم برای این که یک کسی را تخریب کنیم! ما اصلاً در اسلام چنین چیزی نداریم. میدانید. در اسلام، مناظرة به این شکل حرام است چون به این جدال و مِراء گفته میشود. میگوید اگر در مناظرهای شرکت کنید که هدفتان خراب کردن کسی است نه کشف یک حقیقت، این گناه است اما اگر یک وقتی گفتگو میکنید برای این که حق را بگویید، اول این که قرآن میگوید از مشترکات شروع کن، اول نیا بگو که بله شما مسیحیان میگویید مسیح خداست ما میگوییم نخیر خدا نیست! به یهودیها بگویید شما میگویید فلان! نه؛ چرا از اینجا شروع میکنید؟ 90درصد اشتراکات است، قرآن میگوید از اشتراکات شروع کن. حالا میرسیم به یک جایی که یکی میگوید عیسی(ع) حقیقتاً پسر خداست، یکی میگوید عیسی مجازاً پسر خداست ولی بنده خاص خدا و معجزه الهی و پیامبر بزرگ الهی است. خیلی خب حالا اینجا قرآن میفرماید گفتگو کنید، اما درست «جادِلوُا هُمْ هِیَ اَحْسَن» به بهترین روش، یعنی با رعایت ادب، منطق، احترام. آزادی، اخلاق، نه به قصد توهین و تخریب. بعد قرآن میفرماید اگر سخن شما را نپذیرفتند به آنها بگویید «فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اِشْهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ» اگر پشت کردند و گفتند نه ما حرف شما را در اینجا قبول نداریم! من زرتشتیام، من یهودیام، من مسلمانم، اینجا با هم اختلاف داریم. قرآن میفرماید خیلی خب با هم دعوا نداریم، به آنها بگویید «اِشْهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ» پس شما شاهد باشید ما نسبت به همین حقیقت مشترک تسلیم هستیم ما با کسی دعوا نداریم، ما برادر و خواهر هستیم. یک دسته از کافران، حرف شما را قبول ندارند، اشکالی ندارد. قرآن میفرماید قبول ندارد، ندارد، ولی وارد جنگ با شما نمیشوند. مثل خیلیها که اسلام را قبول ندارند کاری هم ندارند نه به اسلام و نه به مسلمین اهانت میکنند. قرآن میفرماید حقوقشان را رعایت کنید و «تَبَرُّوهُمْ» به آنها نیکی کنید. اگر کافرانی هستند که مستکبر نیستند، تجاوز نمیکنند، ظلم نمیکنند، درگیر نمیشوند دارند زندگیشان را میکنند و یک دین دیگری دارند. قرآن میفرماید به آنها نیکی کنید اگر سیل آمد، زلزله آمد نگویید مسلمان نیست برو آن را کمک کن. حتی هندو که اهل کتاب حساب نمیشود و مشرک حساب میشود، رسماً بتپرست هستند، قرآن میفرماید مشرکین و بتپرستان اگر برایشان مشکلی پیش آمد به آنها کمک کنید و حقوقشان را رعایت کنید و به مقدسات و به بتهایشان توهین نکنید. مکه، بتپرست بود دشمن مدینه. قحطی آمد. مکهای که آمد دو – سه بار با مسلمانها جنگید. پیامبر اکرم(ص) به مسلمین فرمودند که هرچه در خانههایتان اضافی دارید، غذا، دارو، همه را آماده کنید و کاروان کمک باید برای مردم بفرستیم. بعد مسلمانها آمدند گفتند آقا آنها که بتپرست و مشرک هستند آنها که خدا را نمیپرستند، ما چرا به آنها کمک کنیم؟ اینها چند بار به جنگ ما آمدند ما برویم به آنها کمک کنیم؟ پیامبر(ص) فرمود بله. دو کاروان کمک در قحطی مکه، پیامبر(ص) برای مشرکین مکه، کاروان کمک فرستاد. فقط یک دسته کافر را گفته با آنها بجنگید آنها هم بخاطر عقایدشان نیست، بلکه بخاطر استکبارشان است! کسانی که تجاوز میکنند، حمله میکنند، میکشند، غارت میکنند، وارد جنگ با شما میشوند با آنها بجنگید. من دیدم یک وقتی یک کسی یک آیه قرآن را برداشته گفته، هر کجا یک کسی از کفار را پیدا کردید بکشید! قبل و بعد آن را بخوان، آیات دیگر را ببین، طبقهبندی شده است. این کافری که این آیه دارد میگوید یهودی و مسیحی و حتی به معنی مشرک هم نیست چه برسد به مسلمان. شما دیدید الآن مسلمانهایی هستند که با همین آیات سر مسلمان را میبُرند. با همین آیه جهاد، این وهابیها میگویند بقیه مسلمانها مشرک هستند! میگویند بقیه مسلمانها هم کافر و مشرک هستند! با آیه قرآن، سرِ مسلمان را میبُرند! خب اینها برداشت غلط از قرآن و از آیات است. چنان که از این برداشتها از کتاب مقدس هم میشود کرد.
عرض خود را ختم کنم. ما چیزی به نام جهاد دینی، که قرآن گفته باشد با غیر مسلمین بجنگید به خاطر این که آنها را مسلمان کنید ما اصلاً چنین چیزی در قرآن نداریم. در سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هم این نبوده است. البته بعدها خلفای اموی و عباسی این کار را به اسم اسلام کردند اما اهل بیت(ع) چنین چیزی را قبول نداشتند. قرآن میفرماید: «لا اِکْراهَ فیالدّین» دین، مگر با زور میآید و با زور میرود؟ شما اگر بنده را الآن شکنجه کنید ممکن است من زیر شکنجه و تحریم تسلیم بشوم و تظاهر کنم و بگویم خیلی خب من دین شما را دارم! این که ایمان نیست. اصلاً حقیقت دین با زور و با اکراه نسبتی ندارد. نه با زور میآید و نه با زور میرود. کسی که نه با زور مؤمن میشود و نه با زور کافر میشود. نه با زور تغییر دین میدهد. دین در قلب انسان است معارف و حقایق و ایمان دینی درون ذهن و قلب آدم است که کسی نمیتواند آن را تغییر بدهد. اگر به زور کسی را دارید تغییر میدهید، داری او را به نفاق مجبور میکنی و منافق تربیت میکنید. قرآن، هرگز دستور به اجبار دینی نداده است. ما فقط یک جهاد با کفار در قرآن داریم و منظور از آن کفار کسانی هستند که به جامعه اسلامی و بلکه مستضعفین جهان حمله میکنند. آن کفاری که قرآن میگوید با آن بجنگید همان فرعون است که با موسی(ع) درگیر شد. همان قیصر است که برای به صلیب کشیدن عیسی(ع) اقدام کرد. نمرود است که ابراهیم را در آتش انداخت. امروز، نمونههای امروزیاش را هم گفتند با اینها بجنگید نه با آن.
یک نکته دیگر خواستم عرض کنم که فرصت نیست فقط اشاره کنم. یک رسالهای "هانسکونگ" که یک پروفسور سوئیسی و یک کشیش کاتولیک است و در شورای دوم واتیکان جزو مشاورین بود و بنیاد اخلاق جهانی را ایجاد کرده است که ایشان یک پژوهشی راجع به مسئله "زن در مسیحیت" کرده است. که من چون راجع به حضرت مریم(س) میخواستم راجع به "زن در اسلام و مسیحیت" و "زن در قرآن و کتاب مقدس" هم بحثی بکنم که دیگر فرصت نیست. دوستان را ارجاع میدهم به این کتاب که ترجمه هم شده است که از ابعاد مختلف این را بررسی کرده است. این کتاب در عید پاک 2001 منتشر شد. آنجا میگوید من 7 پارادایم را در تاریخ مسیحیت بررسی کردم: 1) یکی پارادایم آخرالزمانی یهودی در دوره مسیحیت اولیه است که نگاهشان به حضرت مریم چه بود به نحو خاص، و به زن به نحو عام؛ 2) یکی هم پارادایم یونانی مآب کلیسای جهانی دوره مسیحیت باستان، 3) سوم پارادایم کلیسای کاتولیک روم در قرون وسطی؛ 4) پارادایم پروتستانی – انجیلی در عصر اصلاح دین که جریان پروتستان بودند. اینها را کنار پارادایم مدرنیته گذاشته است که یک نگاه سکولار به مسیح و مریم است. یک بررسی کردند مجسمهها و تمثالهایی که از حضرت مریم(س) و مسیح(ع) ساخته شده در قرون وسطی شما پیکر مریم مقدس را که میبینید زن نمیبینید معنویت میبینید. یعنی درست است که حضرت مریم خانم زن است اما شما بدن مریم را نمیبینید که نشانه زنانگی و جنسیت در آن باشد. پیکرهای مریم تا قبل از رنسانس عمدتاً پیکرة معنوی است. عیسی(ع) را روی صلیب نشان میدهد حتی نشان میدهد که نیمه عریان است اما شما آن پیچیدگیها و آن تجسّم جسمانیت را در عیسی خیلی نمیبینید. بخصوص از دوره رنسانس به بعد، مجسمههای مریم و عیسی را، تمثال حضرت عیسی و حضرت مریم را که میگذارند مثلاً میخواهد حضرت عیسی را روی صلیب نشان بدهد کل بدن را برهنه حتی عورت را نشان میدهد. حضرت مریم را کنار صلیب یا عیسی در آغوش او را، بدن نیمه عریان مریم را نشان میدهد یعنی بیش از آن که به نورانیت و معنویت مریم توجه بشود به جسم مریم و جنسیت مریم متوجه میشود. این بلایی است که مدرنیته بر سر نمادهای دینی به طور عام و مسیحی بطور خاص میآورد. یعنی توجه از بُعد روحانی و رحمانی به بُعد جسمانی. بعد سراغ این پارادایم خرد انسانی و پیشرفت میآید و بعد سراغ پارادایم پُست مدرن و کلیسای جهانی که دوره پست مدرن باز شما از جزمیات مادی مدرنیته به سمت شکاکیت معرفتی میآیی و این شکاکیت را میخواهد در نمادهای مسیحی نسبت به حضرت مریم هم نشان بدهد یعنی در این دورههای اخیر شما با رسالههایی مواجه هستید که میخواهد برداشت فمینیستی از مریم بکند. یک دعوایی راه انداختند که خدا برای چه مذکر باشد؟ چرا خدای پدر؟ خدای مادر چه میشود؟ یعنی یک مرتبه بحث جنسیت را مطرح کردند مگر الهیات جنسی است؟ الهیات جنسی دارند مینویسند. میگوید انحراف مسیحیت و انحراف در کتاب مقدس از اینجا شروع شد که گفت خدای پدر، خدای پسر، روحالقدس. پس زن چه شد؟ مریم چه شد؟ به مریم هم به بُعد قدسی و معنویت حضرت مریم توجه نمیکنند به جنسیت مریم توجه میکند برای این که خدا را هم میخواهد تفسیر جنسی کند. مگر خدا جنسیت دارد. من الآن وارد نگاه تأویلی مسیحیت نمیشود چون یک بحث دقیقی است. در نگاه قرآنی خداوند اصلاً جنسیت و جسمانیت ندارد و وقتی جسم نیست و جنسیت ندارد متعلق به همه است. مگر الهیات را باید به لحاظ جنسی تقسیم کرد. الآن شما چقدر الهیات فمینیستی در اروپا و آمریکا میبینید؟ من شاید 10- 15تا کتاب دارم که فقط در حوزه الهیات فمینیستی است که میگویند کدام بخشها از کتاب مقدس را کلاً باید حذف کنیم! چون در آنجا به زن به عنوان جنس دوم نگاه کردند و در کتاب مقدس، نه در عهد عتیق نه در عهد جدید، به زن مسئولیت اجتماعی و سیاسی ندادند. چرا زن ژنرال و فرمانده جنگ نشود و... این یک بحث دیگری است که انشاءالله اگر فرصتی بود راجع به مسئله زن در قرآن و کتاب مقدس میتوانیم بحث بکنیم؛ و این که اجازه ندهیم با حضرت مریم(س) با حضرت عیسی(ع)، با انبیاء با کتاب مقدس، با قرآن، از این منظر مادی چه به اسم مدرنیته، جزم مادی مدرن و چه به اسم شکاکیت پست مدرن وارد بشوند. اسم آن تفسیر اومانیستی از کتاب مقدس است. ظاهر آن احترام به حضرت مریم است ولی در واقع میخواهند از مریم قداستزدایی کنند. میخواهند از عیسی(ع) قداستزدایی کنند همانطور که میخواهند از پیامبر(ص) و فاطمه(س) قداستزدایی کنند.
من عذرخواهی میکنم وقت شما را گرفتم. مجدداً میلاد حضرت عیسی(ع) را تبریک عرض میکنم. درود میفرستیم بر ساحت مقدس حضرت مریم(س) و افتخار بزرگی بود که امروز در محضر برادران و خواهران مسیحی بودیم و شکرگزاریم و همینطور عرض ادب میکنم به محضر اسقف محترم، کشیشها، برادران بزرگوارمان و خواهر عزیزمان.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
هشتگهای موضوعی